رستارستا، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 12 روز سن داره

دختر پاییزی ما

کارهای جدید رستا خانوم

دخترم الان 46 روزت هست، خداروشکر روز به روز داری بزرگتر میشی و کارای جدیدتری یاد میگیری و با کارات مارو عاشق تر میکنی...     جدیدا یاد گرفتی تو بیداری هم بخندی( ماشالا چشم نخوری ایشالا ) اقو اقو کنی به آویز بالای تختت و جغجغه ات و هر چیز آهنگین دیگه واکنش نشون میدی تعجب میکنی.. فکر میکنی و به یه جا خیره میشی.. و دلت میخواد از جات بلند شی و غلت بزنی که از این یکی دیگه عکس ندارمممم عزیزم. البته بعضی از این کارا رو خیلی وقته که انجام میدی ولی مامانی تازه تونسته ازشون عکس بگیره و بذاره....   ...
14 بهمن 1392

خوابیدن رستا

چه حس قشنگیه وقتی از خواب پا میشم تو رو کنارم می بینم که چهره ات پر از آرامشه، گاهی اوقات که انگشت دستمو توی دستت می گیری حس می کنم که تمام دنیارو دارم وقتی از روی عادت با دهن باز میخوابی من و بابایی کلی بهت نگاه می کنیمو قربون صدقه ات میریم،اوج احساس من وقتی هست که برات لالایی می خونم  و میخوابی، شیوه های خواب رفتنت مختلفه، یکی از این روشها به قول بابایی خوابیدن قورباغه ای که به شکل دمر رو سینه بابا خوابت میبره، بیشتر وقتا موقع خوابیدن پستونک میخوری... این یکم از لالایی که برات می خونم لالالالا گل خشخاش    چه نازی داره اون چشماش لالالالا گل مریم           نشی...
14 بهمن 1392
1